فندقـــــــــانه های من

سلام دوستان

شما به موضوعات ماورايي اعتقاد دارين؟

س*ح*ر

ج*اد*و

انرژي درماني و ازن دست خزعبلات؟

خب شما بشين تو خونه، پات بنداز رو پات، بعد يه دعا بنويس ميشي پادشاه. :|

خب اينجوري بود الان همه پادشاه بودن خب :|

+ تاريخ دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۹ساعت 20:25 نويسنده زهرا |

وبلاگم فيلتر شد

چرا واقعا؟

کجاي وبلاگ من تووش مسائل حساس داشت؟

خدايااااا به اين سانسور کنندگانمون شفاي عاجل عنايت بفرما.

نوني که ميبري سر سفره‌ي زن و بچه‌ت زهرمارت بشه، از دماغت دربياد.


برچسب‌ها: فيلتر, سانسور, نان حرام
+ تاريخ دوشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۹ساعت 19:57 نويسنده زهرا |

روز باروني، بادي، طوفاني

وسط خـــــــــــــرداد!!!

 

سلام دوستاي گلم. خب امروز چه روز وحشتناکي بود واسم. وايــــــــــي دلم براي کل دنيــــــا تنگ شده بود.

نزدک بود بزنم زير گريه . ول بالاخره امروز هم تموم شد. مثل روزا ديگه. روزاي گذرا و بدون هيچ تغييري

رويا ببافين دخترا، پسرا. فقط همين تنها راه زنده موندنه

+ تاريخ یکشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۹ساعت 23:28 نويسنده زهرا |

دلم تنگ شده.

ميدوني براي چي؟ براي پوشيدن لباساي رنگي رنگي تو تابستون بيرون رفتن با دوستان، اين ور اونور بدون ترس از کروناي لعنتي.

دوستان دعا کنين هرچه سريعتر ازين مهلکه بيايم بيرون. چقد زندگي معمولي حسرت شد


برچسب‌ها: زندگي, کرونا, تابستون
+ تاريخ شنبه ۳ خرداد ۱۳۹۹ساعت 15:5 نويسنده زهرا |

سلام

حالتون چطوره؟

داره باد سختي مياد. اصلا هوا معلوم نيست با خدش چند چنده؟

ديروز داشتم مي‌ختم از گرما، امروز طوفانه.

از نشانه‌هاي آخرالزمانه.

اين کروناي لعنتي کي تموم ميشه آخه؟

از زندگي ساقط شديم.

نيست خيلي شاد و شنگول بود اوضاعمون، اينم اضافه شد. ميتونم بگم اين چينيا از همون اوان بشريت بي‌رحم و خودخواه بودن، از چيگيز مغول بگير تا اين اوون چوناي مزخرف. خب دارم نفرت پراکني ميکنم. عصبي بوودم. هب دل نگيرين. اونام تقصيري ندارن. (يه دو شخصيتي پيدا کردم يهو )


برچسب‌ها: دوشخصيتي, کرونا, قرنطينه, چين
+ تاريخ شنبه ۳ خرداد ۱۳۹۹ساعت 15:2 نويسنده زهرا |

چقدرررر دلم هواتو کرده

چقدررر دلم تنگ شده برات

کجايي؟

 


برچسب‌ها: دلتنگي
+ تاريخ شنبه ۳ خرداد ۱۳۹۹ساعت 0:52 نويسنده زهرا |

سلام

بازم دارم گير ميفتم تو روزاي گرم

که هيشکي حوصله‌ي هيشکي رو نخواهد داشت. همه عين سگ و گربه به جون هم ميفتن (مديونين فک کنين باعث و بانيش منم )

ساعت داره از نيمه‌ي شب مي‌گذره و من دلم چايي مي‌خواد، خيلي چايي مي‌خواد. اما نبايد بخورم

به زر خوابمو تنظيم کردم. اگه بخورم باز بايد برگردم به شب بيداري‌هاي دو سه ماهه. (حالا يه طوري ميگي انگار چند هفته س زود مي‌خوابي تازه از ديشب شروع کردي توام. چرا داري بزرگش مي‌کني؟ )

 

خلاصه که کلي کار ريخته سرم. اهان اينم بگم براتون. من اصلا به درد شوعر کردن نمي‌خورم.

هرچند ديگه شوعري در کار نيست با اين سکه هاي 8 تومني. خيلي هم دلم بخواد بگو. که بخوام شوعر کنم. نيست جانم نيست. قصه کنم کوتاه که دست پختم خيلي افتضاح شده. اصلا حوصله ي سر اجاق وايسادن و ازين خزعبلات ندارم.

البته شايد بخوام يه شوعرداري امتحان کنم. البته همچين هم چيز خبي نيست اونطوري که بچه ها ميگن. بجز قسمتاي خوبش ببخشيد نميتونم بيشتر ازين توضيح بدم.


برچسب‌ها: روزمرگي, قرنطينه, سکه, قيمت سکه
+ تاريخ شنبه ۳ خرداد ۱۳۹۹ساعت 0:45 نويسنده زهرا |

سلام دووستان

پوستم کنده شده ديگه. نزديکه چهارماهه من خونه‌م و هيچ جايي نرفته‌م.

رنگ و روم رفته. وا رفته ام اصلا.

داريم به کجا ميريم؟

کجايين شما؟

خبر بدين بهم.

 

#قرنطينه

+ تاريخ شنبه ۳ خرداد ۱۳۹۹ساعت 0:37 نويسنده زهرا |